دیدار صورت گرفت:
یکشنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۴۳:۳۹
به گزارش پایگاه خبری و رسانه ای حوزه های علمیه خواهران، در این دیدار صمیمی آیت الله شاهچراغی گفت: ایام ماه رجب الخیر است، ماه استعفار و اعتکاف است، علامه جعفری نقل می کرد: یک نفر من را برای عید غدیر در شمال تهران دعوت کرد، یک سالن بزرگی بود، انواع شیرینی و میوه چیده شده بود، یک دفعه دیدم سید جوانی وارد جلسه شد که بسیار ساده بود و کفش هایش را برداشت و روی زمین نشست، من از جان بلند شدم و به او احترام گذاشتم و او سری تکان داد ولی متأسفانه کس دیگری به او احترام نگذاشت. بالاخره نوبت به اشعرالشعرا برای شعر خوانی رسید، این سید جوان به شعر ایراد گرفت ولی شاعر محلی به او نگذاشت، چهار بار این اتفاق تکرار شد سرانجام شاعر گفت: کجاش ایراد دارد؟ سید جوان بحثی از معانی بیان و صنایع ادبی را به صورت خیلی خلاصه بیان کرد،علامه گفت: من او را دریایی بیکران یافتم.افراد زیادی دور او را گرفتند و گفتند که می توانی برای ما شعری بخوانی؟! سید جوان بلند شد و اشعار بلندی را بیان کرد که فقط من علامه شروع به نوشتن کردم و کسی دیگر نمی نوشت. سپس این سید جوان گفت: حضرت علی از این جلسه راضی نیست، علی مرد است، مردانگی را دوست دارد، اگر مردید! بروید به سراغ محرومان...
این را گفت و کفش را پوشید و از مراسم بیرون رفت. تعدادی از حضار شروع به گریه کردند و تعدادی از آنها زندگیشان را تغییر دادند و از محرومان دستگیری می کردند.
آیت الله شاهچراغی در پایان روایتی از امام علی علیه السلام را نقل کرد و گفت: «انسان هیچ کس را به چشم حقارت نباید ببیند، بهترین سخن انسان، سخن انسان است، از فرصت ها خوب استفاده کنید،کلامی که از دل خیزد بر دل نشیند.»
در پایان این دیدار حجت الاسلام والمسلمین مهدی نجم از آیت الله شاهچراغی به عنوان پدر معنوی استان با اهدای هدیه تقدیر نمود.